210 صفت به یاد ماندنی برای توصیف هر شخصیتی
صفت ها بخش مهمی از یادگیری زبان انگلیسی هستند زیرا به دانش آموزان اجازه می دهند افراد را به شیوه ای دقیق و خاص توصیف کنند. دانشآموزان با یادگیری صفتها میتوانند خود را واضحتر بیان کنند و افکار و احساسات خود را به طور مؤثر با دیگران در میان بگذارند. این می تواند به ویژه در محیط های حرفه ای مفید باشد، مانند مصاحبه ها یا امتحانات، جایی که توانایی توصیف ویژگی های یک فرد می تواند بینش ارزشمندی در مورد مناسب بودن آنها برای یک موقعیت خاص ارائه دهد. علاوه بر این، درک صفتها به ما امکان میدهد تا ویژگیهای منحصربهفرد اطرافیانمان را بهتر درک کنیم - ارتباطات عمیقتر و معنادارتری با دیگران ایجاد میکنیم.
1. قادر : کسی که توانایی و شایستگی دارد.
مثال : براد میتواند هر مشکلی در خودرو را برطرف کند.
2. غیبت : کسی که به راحتی حواسش پرت می شود و فراموش می کند.
مثال : سارا غایب است. او اغلب کلیدهای خود را فراموش می کند.
3. پرخاشگر : کسی که تمایل به ریسک کردن، مسئولیت پذیری و ابراز وجود دارد.
مثال : مارک پرخاشگر است. او همیشه می خواهد رهبر گروه باشد.
4. جاه طلب : کسی که مصمم و مشتاق به موفقیت یا شهرت است.
مثال : راشل جاه طلب است. او می خواهد مدیر عامل شود.
5. آمیابل : کسی که دوستانه است و به راحتی می توان با او کنار آمد.
مثال : مایکل دوست داشتنی است. او می گیردبه شدت.
مثال : کتی انتقادی است. او همیشه به اشتباهات اشاره می کند.
79. فاق : کسی که تمایل به تحریک پذیری و بدخلق بودن دارد.
مثال : جردن فاق است. او همیشه بدخلق است.
80. خام : کسی که فاقد ظرافت یا ادب است.
مثال : الیزابت خام است. او حس طنز خشنی دارد.
81. فرهنگ : کسی که ذوق یا دانش ظریف و تحصیل کرده ای دارد.
مثال : الکس فرهیخته است. او در مورد هنر و ادبیات چیزهای زیادی می داند.
82. کنجکاو : کسی که میل به دانستن یا یادگیری در مورد چیزی دارد.
همچنین ببینید: 20 فعالیت سرگرم کننده انگلیسی برای دبیرستانمثال : براندون کنجکاو است. او دوست دارد سوال بپرسد.
83. بدبین : کسی که تمایل به بی اعتمادی یا بدبینی دارد.
مثال : کتی بدبین است. او همه چیزهایی را که می شنود باور نمی کند.
84. جسور : کسی که تمایل به ریسک کردن دارد.
مثال : جردن جسور است. او دوست دارد بانجی جامپینگ برود.
85. داشنگ : کسی که ظاهری شیک و جذاب دارد.
مثال : پل تیزبین است. او همیشه خوب به نظر می رسد.
86. بی باک : کسی که روحیه ای نترس و مصمم دارد.
مثال : الکس بی باک است. او از هیچ چیز نمی ترسد.
87. Deadpan : کسی که چهره ای جدی و بی بیان دارد.
مثال : براندون مرده است. اوهرگز لبخند نمی زند.
88. قاطع : کسی که توانایی تصمیم گیری سریع و واضح را دارد یا نشان می دهد.
مثال : کتی قاطع است. او می داند که چه می خواهد.
89. اختصاصی : کسی که تعهد و تعهد قوی به یک کار یا هدف دارد.
مثال : جردن متعهد است. او برای رسیدن به اهدافش سخت کار می کند.
90. عمیق : کسی که دارای عمق یا شدت احساسات یا فکر است.
مثال : الیزابت عمیق است. او بینش زیادی دارد.
91. نافرمانی : کسی که از اطاعت یا تبعیت از قدرت خودداری می کند.
مثال : الکس سرکشی می کند. او دوست ندارد به او گفته شود چه کاری انجام دهد.
92. عمدی : کسی که رویکردی دقیق و سنجیده دارد.
مثال : براندون عمدی است. او قبل از اقدام به همه چیز فکر می کند.
93. لطیف : کسی که زیبایی یا جذابیت ظریف و شکننده ای دارد.
مثال : کتی ظریف است. او لمس ملایمی دارد.
94. لذت بخش : کسی که طبیعتی دلپذیر و جذاب دارد.
مثال : جردن لذت بخش است. او حس شوخ طبعی زیادی دارد.
95. مطالبه گر : کسی که نیاز به توجه یا تلاش زیاد نشان می دهد.
مثال : الیزابت مطالبه گر است. او از دیگران انتظار زیادی دارد.
96. قابل اعتماد : کسی که طبیعت ثابت و قابل اعتمادی دارد.
مثال : الکسقابل اعتماد است او همیشه به قول خود عمل می کند.
97. مصمم : کسی که اراده قوی دارد و برای رسیدن به هدف مصمم است.
مثال : کتی مصمم است. او همیشه به آنچه می خواهد می رسد.
98. فداکار : کسی که وفاداری و تعهد قوی به کسی یا چیزی دارد.
مثال : جردن فداکار است. او دوست خوبی است.
99. زبردست : کسی که استفاده ماهرانه و چابکی از دست یا ذهن خود نشان می دهد.
مثال : الیزابت ماهر است. او یک پیانیست بزرگ است.
100. کوشا : کسی که تلاش یا اخلاق کاری مداوم و مداوم دارد.
مثال : الکس کوشا است. او برای رسیدن به اهدافش سخت کار می کند.
101. دیپلماتیک : کسی که روشی زیرکانه و ماهرانه در برخورد با دیگران دارد.
مثال : براندون دیپلماتیک است. او می تواند موقعیت های سخت را با درایت و ظرافت مدیریت کند.
102. مستقیم : کسی که رویکردی مستقیم و صادقانه دارد.
مثال : کتی مستقیم است. او در اطراف بوش نمی زند.
103. تشخیص : کسی که قضاوت دقیق و باهوشی دارد.
مثال : جردن فهیم است. او در موسیقی ذوق بالایی دارد.
104. منضبط : کسی که به شدت به قوانین و آموزش پایبند است.
مثال : الیزابت منضبط است. او یک ورزشکار بزرگ است.
105. بیعلاقه : کسی که جدا شده استو رویکرد بی طرفانه.
مثال : الکس بی طرف است. او می تواند در یک بحث داغ بی طرف بماند.
106. متمایز : کسی که شخصیت یا کیفیت منحصر به فرد و قابل تشخیصی دارد.
مثال : براندون متمایز است. او صدایی به یاد ماندنی دارد.
107. وظیفه : کسی که نسبت به انجام تعهدات خود احساس مسئولیت و تعهد دارد.
مثال : جردن وظیفه شناس است. او همیشه تکالیفش را انجام می دهد.
108. پویا : کسی که انرژی و حرکت زیادی دارد.
مثال : الیزابت پویا است. او همیشه در حرکت است.
109. Earnest : کسی که طبیعت جدی و صمیمی دارد.
مثال : الکس جدی است. او کار خود را جدی می گیرد
110. آسانی : کسی که نگرش آرام و انعطاف پذیری دارد.
مثال : براندون راحت طلب است. او با جریان می رود.
111. سرطان : کسی که روحیه ای سرزنده و پرشور دارد.
مثال : کتی جوشان است. او همیشه در روحیه خوبی است.
112. غیرعادی : کسی که رفتار یا شخصیتی غیرعادی دارد و با آنچه عادی تلقی می شود متفاوت است.
مثال : جردن غیرعادی است. او حس مد منحصر به فردی دارد.
113. اقتصادی : کسی که رویکردی عملی و کارآمد در استفاده از منابع دارد.
مثال : الیزابت اقتصادی است. او یک معامله عالی استشکارچی.
114. تحصیل کرده : کسی که سطح دانش و یادگیری بالایی دارد.
مثال : الکس تحصیل کرده است. وی دارای مدرک دکتری
115 است. کارآمد : کسی که توانایی انجام کاری را به موقع و منظم دارد.
مثال : براندون کارآمد است. او می تواند کارهای زیادی را در مدت زمان کوتاهی انجام دهد.
116. فصيح : کسي که توانايي سخن گفتن يا نوشتن را به صورت واضح و متقاعد کننده دارد.
مثال : جردن فصيح است. او سخنران بزرگی است.
117. همدل : کسی که توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران را دارد.
مثال : الیزابت همدل است. او شنونده خوبی است.
118. انرژی : کسی که انرژی و نشاط زیادی دارد.
مثال : الکس پرانرژی است. او همیشه برای تمرین آماده است.
119. درگیر کننده : کسی که توانایی جذب و جلب توجه دیگران را دارد.
مثال : براندون درگیر است. او داستان سرای بزرگی است.
120. کارآفرین : کسی که تمایل به ابتکار و نوآوری دارد.
مثال : کتی مبتکر است. او همیشه به دنبال فرصت های تجاری جدید است.
121. مشتاق : کسی که هیجان و علاقه زیادی دارد.
مثال : جردن مشتاق است. او همیشه مشتاق امتحان چیزهای جدید است.
122. کارآفرین : کسی که تمایل به راه اندازی و مدیریت کسب و کار جدید دارد.
مثال : الیزابت کارآفرین است. او حس تجارت عالی دارد.
123. حسادت : کسی که نسبت به دستاوردها یا دارایی های دیگران احساس کینه یا حسادت دارد.
مثال : الکس حسود است. او آرزو می کند که ای کاش همان ماشین همسایه اش را داشت.
124. دانشمند : کسی که دانش و یادگیری گسترده و عمیقی دارد.
مثال : کتی دانشمند است. او چیزهای زیادی در مورد تاریخ می داند.
125. اثیری : کسی که زیبایی ظریف و اخروی دارد.
مثال : جردن اثیری است. او مانند یک شاهزاده افسانه است.
126. اخلاقی : کسی که به اصول و ارزشهای اخلاقی پایبند است.
مثال : الیزابت اخلاقی است. او همیشه کار درست را انجام می دهد.
127. سرخوشی : کسی که احساس شادی و هیجان شدید دارد.
مثال : الکس سرخوش است. او همیشه حالش خوب است.
128. دقت انگیز : کسی که دقت و توجه بالایی به جزئیات دارد.
مثال : براندون سختگیر است. او در کار خود بسیار دقیق است.
129. خشمگین : کسی که احساس ناراحتی و سرخوردگی دارد.
مثال : کتی عصبانی است. او از پرداختن به مزخرفات برادرش خسته شده است.
130. نمونه : کسی که برجسته استو شایسته تقلید است.
مثال : جردن نمونه است. او یک الگوی بزرگ است.
131. تجربه : کسی که دانش و مهارت زیادی از طریق تمرین و نمایش به دست آورده است.
مثال : براندون با تجربه است. او سالها در این صنعت بوده است.
132. اسراف : کسی که تمایل دارد آزادانه و بی پروا پول خرج کند.
مثال : جردن اسرافگر است. او دوست دارد چیزهای گران قیمت بخرد.
133. افراطی : کسی که تمایل دارد تا راههای طولانی یا دورترین نقطه را طی کند.
مثال : الیزابت افراطی است. او دوست دارد ریسک کند.
134. پرشور : کسی که احساس هیجان و انرژی زیادی دارد.
مثال : الکس سرزنده است. او انرژی زیادی دارد.
135. شگفت انگیز : کسی که عالی و خارق العاده است.
مثال : براندون فوق العاده است. او همیشه شیک پوش است.
136. منصف : کسی که تمایل به بی طرفی و عادل بودن دارد.
مثال : کتی منصف است. او همیشه به هر دو طرف داستان گوش می دهد.
137. وفادار : کسی که وفاداری و تعهد قوی به کسی یا چیزی دارد.
مثال : جردن وفادار است. او همیشه به وعده هایش عمل می کند.
138. خیالباف : کسی که تمایل به تخیل و هوسبازی دارد.
مثال : الیزابت خیالباف است. او عاشق رویاپردازی است.
139. دور بین : کسی که قادر به فکر کردن و برنامه ریزی برای آینده است.
مثال : الکس دوراندیش است. او یک چشم انداز بلند مدت برای شرکت خود دارد.
140. شیک : کسی که با روندها و سبک های فعلی مطابقت دارد.
مثال : براندون شیک است. او همیشه جدیدترین طرح ها را می پوشد.
141. متعصب : کسی که تمایل به دقت و توجه بسیار به جزئیات دارد.
مثال : کتی سختگیر است. او بسیار منظم است.
142. سرنوشت ساز : کسی که تأثیر مهم و اجتناب ناپذیری دارد.
مثال : جردن سرنوشت ساز است. او همیشه تصمیمات مهمی می گیرد.
143. بی باک : کسی که فقدان ترس را نشان می دهد.
مثال : الیزابت نترس است. او از ارتفاع نمی ترسد.
144. زنانه : کسی که ویژگی هایی دارد که به طور سنتی با زنان مرتبط است.
مثال : کتی زنانه است. او دوست دارد لباس بپوشد.
145. وحشی : کسی که طبیعتی خشن و وحشی دارد.
مثال : الیزابت وحشی است. او یک رقیب سرسخت است.
146. Fervent : کسی که طبیعتی پرشور و شدید دارد.
مثال : الکس پرشور است. او مشتاق اعتقاداتش است.
147. تغییر : کسی که تمایل دارد نظر خود را مرتباً تغییر دهد.
مثال : براندون متزلزل است. او نمی تواند تصمیم خود را بگیرد.
148. شعله ور :کسی که طبیعت نمایشی و نمایشی دارد.
مثال : براندون پر زرق و برق است. او دوست دارد یک ورودی بزرگ ایجاد کند.
149. انعطاف پذیر : کسی که توانایی انطباق با شرایط در حال تغییر را دارد.
مثال : کتی انعطاف پذیر است. او همیشه میتواند راهی برای کارکردن همه چیز پیدا کند.
150. معاشقه : کسی که تمایل به انجام رفتارهای عاشقانه بازیگوش یا غیر عادی دارد.
مثال : الیزابت اهل معاشقه است. او دوست دارد با بازیگوشی عاشق خود را مسخره کند.
151. متمرکز : کسی که توانایی تمرکز و توجه به یک کار یا هدف را دارد.
مثال : الکس متمرکز است. او قادر است عوامل حواس پرتی را از بین ببرد.
152. بخشنده : کسی که مایل به عذرخواهی یا چشم پوشی از اشتباهات یا توهین است.
مثال : جردن بخشنده است. او قادر است کینه ها را رها کند.
153. راست : کسی که تمایل دارد صادق باشد و در گفتار و رفتار مستقیم باشد.
مثال : الیزابت رک است. او همیشه آن را همانطور که هست می گوید.
154. خوشبخت : کسی که شانس یا موفقیت خوبی دارد.
مثال : الکس خوش شانس است. او شغل عالی و خانواده ای دوست داشتنی دارد.
155. شکننده : کسی که طبیعتی ظریف و به راحتی شکسته دارد.
مثال : براندون شکننده است. او به راحتی آسیب می بیند.
156. فرانک : کسی که تمایل به صداقت و راستگویی در گفتار دارد ورفتار.
مثال : کتی صریح است. او همیشه حقیقت را می گوید.
157. Freewheeling : کسی که تمایل به خودانگیختگی و بی خیالی دارد.
مثال : جردن آزاد است. او عاشق سفر است.
158. دوستانه : کسی که طبیعتی گرم و باز نسبت به دیگران دارد.
مثال : الکس دوستانه است. او همیشه از ملاقات با افراد جدید خوشحال می شود.
159. صرفه جو : کسی که تمایل به دقت و صرفه جویی در پول دارد.
مثال : کتی صرفه جو است. او همیشه به دنبال یک معامله خوب است.
160. مفرح دوست : کسی که تمایل به لذت بردن و جستجوی سرگرمی و لذت دارد.
مثال : جردن سرگرم کننده است. او همیشه اوقات خوبی دارد.
161. Funky : کسی که سبک منحصر به فرد و غیر متعارفی دارد.
مثال : الیزابت بد بو است. او حس مد منحصر به فردی دارد.
162. خنده دار : کسی که تمایل دارد سرگرم کننده باشد و دیگران را بخنداند.
مثال : الکس خنده دار است. او یک کمدین بزرگ است.
163. Gallant : کسی که دارای طبیعت مودب و توجه نسبت به زنان است.
مثال : پل شجاع است. او یک جنتلمن است.
164. سخاوتمند : کسی که تمایل دارد آزادانه ببخشد و به اشتراک بگذارد.
مثال : الیزابت سخاوتمند است. او همیشه ناهار خود را با همکلاسی هایش تقسیم می کند.
165. Genial : کسی که دوستانه و خوشایند داردهمراه با همه.
6. سرگرم کننده : کسی که سرگرم می شود و چیزی خنده دار می یابد.
مثال : لیزا سرگرم است. او دوست دارد کمدی تماشا کند.
7. تحلیلی : کسی که قادر به درک و تجزیه اطلاعات پیچیده است.
مثال : دیوید تحلیلی است. او می تواند بازار سهام را به راحتی درک کند.
8. عصباني : کسي که احساس نارضايتي شديد دارد يا نشان مي دهد.
مثال : جورج خشمگين است. او دوست ندارد کسی دیر کند.
9. آزرده : کسی که احساس می کند یا خشم خفیفی از خود نشان می دهد.
مثال : سوزان آزرده خاطر است. او دوست ندارد وقتی مردم حرفش را قطع می کنند.
10. مضطرب : کسی که احساس نگرانی، عصبی بودن یا ناراحتی می کند یا نشان می دهد.
مثال : توماس مضطرب است. او نگران آینده خود است.
11. معذرت خواه : کسی که از چیزی ابراز پشیمانی یا پشیمانی می کند.
مثال : ربکا عذرخواهی می کند. او از دیر آمدن متاسف است.
12. جذاب کننده : کسی که جذاب یا جالب است.
مثال : پل جذاب است. او حس شوخ طبعی زیادی دارد.
13. دلهره : کسی که نسبت به اتفاقی که ممکن است بیفتد احساس یا ترس یا ناراحتی نشان می دهد.
مثال : کاترین دلهره دارد. او از ارتفاع می ترسد.
14. هنری : کسی که خلاقیت، تخیل یا اصالت دارد یا نشان می دهد.
مثال : کوینطبیعت.
مثال : الکس نابغه است. او همیشه حالش خوب است.
166. مهربان : کسی که طبیعتی مهربان و ملایم دارد.
مثال : براندون مهربان است. او بسیار صبور است.
167. اصیل : کسی که طبیعت واقعی و صمیمی دارد.
مثال : کتی اصیل است. او همیشه صادق است.
168. گیدی : کسی که احساس سبکی سر و هیجان دارد.
مثال : الیزابت سرگیجه دارد. او همیشه در مورد چیزی هیجان زده است.
169. استعداد : کسی که استعداد یا توانایی طبیعی دارد.
مثال : الکس با استعداد است. او یک موسیقیدان بزرگ است.
170. بخشیدن : کسی که تمایل دارد آزادانه ببخشد و به اشتراک بگذارد.
مثال : براندون در حال دادن است. او در یک آشپزخانه داوطلب می شود.
171. Glib : کسی که شیوه صحبت کردن روان و آسان، اما اغلب غیر صادقانه دارد. او می تواند راه خود را از هر چیزی حل کند.
172. درخشنده : کسی که طبیعت درخشان و درخشانی دارد.
مثال : الکس می درخشد. او همیشه مثبت است.
173. پرخور : کسی که اشتهای بیش از حد و سیری ناپذیری برای غذا یا لذت دارد.
مثال : براندون پرخور است. او هرگز نمی تواند از غذای مورد علاقه اش سیر شود.
174. خوش اخلاق : کسی که طبیعتی مهربان و دوستانه دارد.
مثال : کتی خوش اخلاق است. او همیشه یکلبخند بر لبانش.
175. مهربان : کسی که طبیعتی مؤدب و مؤدب دارد.
مثال : رایان مهربان است. او همیشه از سرور خود در یک رستوران تشکر می کند.
176. بزرگ : کسی که طبیعتی باشکوه و چشمگیر دارد.
مثال : سامانتا با شکوه است. او دوست دارد تأثیر زیادی بگذارد.
177. Gregarious : کسی که دارای طبیعت اجتماعی و برونگردی است.
مثال : تایلر اجتماعی است. او همیشه می خواهد در کنار مردم باشد.
178. گریم : کسی که طبیعتی جدی و شدید دارد.
مثال : ویکتوریا عبوس است. او دوست ندارد با اطرافیان شوخی کند.
179. Grounded : کسي که طبيعت پايدار و واقع بينانه دارد.
مثال : يارا زمين گير است. او همیشه پاهایش را روی زمین نگه می دارد.
180. Gruff : کسي که طبيعت خشن و تند دارد.
مثال : زکري خشن است. او دوست ندارد چیزها را قنداق کند.
181. بی گناه : کسی که بی گناه یا عاری از گناه است.
مثال : Zoe بی گناه است. او همیشه بی خیال و بی تحرک است.
182. هاگارد : کسی که ظاهری فرسوده و فرسوده دارد.
مثال : باربارا ضعیف است. او سخت کار می کند و خوب نمی خوابد.
183. خوش شانس : کسی که طبیعتی بی خیال و خوش بین دارد.
مثال : اریک خوش شانس است. او همیشه بهترین ها را در افراد می بیند.
184. Harried : کسی که طبیعتی استرس زا و طاقت فرسا دارد.
مثال : فرد هری شده است. او کار زیادی برای انجام دادن دارد.
185. نفرت انگیز : کسی که نسبت به کسی یا چیزی احساس بیزاری یا خصومت شدید دارد.
مثال : گریس نفرت انگیز است. او نمی تواند دوست پسر سابقش را تحمل کند.
186. سرسخت : کسی که طبیعتی مصمم و سرسخت دارد.
مثال : هنری سرسخت است. او همیشه به آنچه می خواهد می رسد.
187. خنده دار : کسی که تمایل به خنداندن دیگران دارد.
مثال : کارن خنده دار است. او همیشه خنده دارترین جوک ها را می گوید.
188. صادق : کسی که طبیعتی راستگو و صادق دارد.
مثال : کوین صادق است. او همیشه حقیقت را می گوید.
189. امیدوار : کسی که دیدگاه مثبت و خوش بینانه ای دارد.
مثال : رایان امیدوار است. او همیشه فکر می کند همه چیز درست می شود.
190. متواضع : کسی که ذات متواضع و بی ادعا دارد.
مثال : سارا متواضع است. او هرگز در مورد دستاوردهای خود لاف نمی زند.
191. طنز : کسی که تمایل به سرگرم کننده یا خنده دار بودن دارد.
مثال : تام طنز او همیشه مردم را می خنداند.
192. عجله : کسی که طبیعتی عجول و بی حوصله دارد.
مثال : ویکتور عجول است. او همیشه می خواهد کارها را به سرعت انجام دهد.
193. هیستریک : کسی کهدارای احساسات غیرقابل کنترل و بیش از حد است.
مثال : وندی هیستریک است. او همیشه واقعا هیجان زده می شود.
194. ایده آلیست : کسی که دیدگاه ایده آل و غیرواقعی دارد.
مثال : زاندر ایده آلیست است. او همیشه دنیا را عالی می بیند.
195. جاهل : کسی که فاقد دانش یا درک است.
مثال : زکری نادان است. او از آگاهی کافی برخوردار نیست.
196. مشهور : کسی که شهرت و تمایز دارد.
مثال : زین برجسته است. او در رشته خود بسیار شناخته شده است.
197. تخیلی : کسی که طبیعت خلاق و مبتکر دارد.
مثال : آلن تخیلی است. او همیشه ایده های جدیدی دارد.
198. بی حوصله : کسی که تمایل دارد به راحتی با تأخیرها آزرده خاطر یا تحریک شود.
مثال : بث بی تاب است. او دوست ندارد در صف منتظر بماند.
199. غیرقابل اغتشاش : کسی که طبیعتی آرام و متین دارد.
مثال : امیلی غیرقابل اغتشاش است. او هرگز دچار آشفتگی نمی شود.
200. بدجنس : کسی که طبیعتی بازیگوش و بازیگوش دارد.
مثال : فرانک بداخلاق است. او همیشه دوست دارد مسخره بازی کند.
201. تاثیرپذیر : کسی که تمایل دارد به راحتی تحت تأثیر قرار گیرد.
مثال : گیل تأثیرپذیر است. او به راحتی تحت تأثیر نظرات دیگران قرار می گیرد.
202. گستاخ : کسی که دارای وقاحت یاطبیعت بی احترامی.
مثال : جک گستاخ است. او خیلی مودب نیست.
203. بی توجه : کسی که تمایل دارد به راحتی حواسش پرت شود یا توجهی نداشته باشد.
مثال : کارن بی توجه است. او تمرکز سختی دارد.
204. نفسی : کسی که طبیعتی تیزبین و فهیم دارد.
مثال : پولس نافذ است. او همیشه به اصل موضوع می پردازد.
205. بی ملاحظه : کسی که طبیعتی بی فکر و بی ادب دارد.
مثال : کوین بی ملاحظه است. او هرگز به احساسات دیگران فکر نمی کند.
206. اصلاح ناپذیر : کسی که طبیعتی غیرقابل تغییر و سرکش دارد.
مثال : رایان اصلاح ناپذیر است. او را نمی توان رام کرد.
207. بی باور : کسی که طبیعتی شکاک و ناباور دارد.
مثال : سارا ناباور است. او نمی تواند آنچه را که می شنود باور کند.
208. ناامن : کسی که به خود یا توانایی های خود اطمینان ندارد.
مثال : ساندرا کاملاً ناامن است. او در تلاش است تا خود را باور کند.
209. هوشمند : کسی که باهوش، هوشیار و زودباور است.
مثال : دان بسیار باهوش است. او مفاهیم جدید را به راحتی درک می کند و ایده های خود را به شیوایی بیان می کند.
210. حسادت : کسی که نسبت به کسی یا دستاوردها و مزایای او حسادت یا حسادت نشان می دهد.
مثال : فیونا حسود است. اوخود را با دیگران مقایسه می کند و به آنچه آنها دارند حسادت می کند
هنری او دوست دارد نقاشی کند.15. قاطعانه : کسی که در آنچه می گوید یا انجام می دهد مطمئن و مصمم است.
مثال : کارن قاطع است. او می داند که چه می خواهد.
16. زیرک : کسی که دارای هوش، زیرکی یا ادراک سریع است.
مثال : اندرو زیرک است. او همیشه می تواند یک فرصت خوب را تشخیص دهد.
17. توجه : کسی که مراقب چیزی باشد و به آن توجه کند.
مثال : جاشوا مراقب است. وقتی دیگران صحبت می کنند به حرف هایشان گوش می دهد.
18. ریاضت : کسی که نظم و انضباط و خویشتن داری نشان می دهد.
مثال : رابرت ریاضت می کشد. او دوست ندارد پول خرج کند.
19. معتبر : کسی که به شخصیت، روحیه یا شخصیت خود صادق است.
مثال : الیزابت معتبر است. او با خودش صادق است.
20. معتبر : کسی که قدرت یا موقعیتی برای دستور دادن یا تصمیم گیری دارد.
مثال : کریستوفر معتبر است. او رئیس است.
21. آگاه : کسی که از یک موقعیت یا واقعیت آگاهی یا درک دارد.
مثال : برایان آگاه است. او می داند که در دنیا چه می گذرد.
22. عالی : کسی که هیبت یا تحسین را برانگیزد.
مثال : سامانتا عالی است. او خواننده بزرگی است.
23. بی دست و پا : کسی که در حرکت یا رفتار خود کم لطفی یا سهولت نشان می دهد.
مثال :الکس بدجور است. او در رقصیدن خوب نیست.
24. زیبا : کسی که برای حواس، مخصوصاً حس بینایی خوشایند است.
مثال : امیلی زیباست. او لبخند بزرگی دارد.
25. مفید : کسی که مفید یا مفید است.
مثال : دانیل مفید است. او شنونده خوبی است.
26. بزرگدل : کسی که طبیعتی سخاوتمند و فهمیده دارد.
مثال : استفانی بزرگ است. -قلب او به دیگران کمک می کند.
27. بزرگ فکر : کسی که دیدگاهی گسترده و فراگیر دارد.
مثال : لورا بزرگ فکر است. او ذهن باز است.
28. تلخ : کسی که احساس کینه دارد.
مثال : جان تلخ است. او دوست ندارد ببازد.
29. پررنگ : کسی که نگرش مطمئن و شجاعانه دارد.
مثال : متیو جسور است. او از گفتن نظر خود نمی ترسد.
30. رئیس : کسی که تمایل به دستور دادن یا رئیس کردن افراد اطراف دارد.
مثال : جیمز رئیس است. او دوست دارد مسئول باشد.
31. شجاع : کسی که آمادگی مقابله با خطر را دارد مثال: مگان شجاع است. او از ارتفاع نمی ترسد.
32. روشن : کسی که هوش یا استعداد بالایی دارد.
مثال : هارون باهوش است. او یک نابغه است.
33. گسترده : کسی که تمایل دارد جدید و متفاوت را در نظر بگیردایده ها.
مثال : آدم گشاده فکر است. او پذیرای ایده های جدید است.
34. مشغول : کسی که کارهای زیادی برای انجام دادن دارد یا اتفاقات زیادی در حال رخ دادن است.
مثال : کریستین مشغول است. او کارهای زیادی برای انجام دادن دارد.
35. محاسبه : کسی که توانایی تصمیم گیری بر اساس عقل و منطق را دارد.
مثال : گریس در حال محاسبه است. او می تواند یک مسئله ریاضی را به راحتی کشف کند.
36. آرام : کسی که حالت ذهنی آرام و بی قراری دارد.
مثال : مایکل آرام است. او به راحتی عصبانی نمی شود.
37. Candid : کسی که دارای ماهیت راستگو و صادق است.
مثال : کلر رک است. او حقیقت را می گوید.
38. دمدمی مزاج : کسی که تمایل دارد به طور تکانشی نظر خود را تغییر دهد.
مثال : آنتونی دمدمی مزاج است. او نمی تواند تصمیم بگیرد که چه می خواهد.
39. مراقبت : کسی که نسبت به رفاه دیگران احساس نگرانی دارد.
مثال : راشل مراقب است. او دوست دارد به دیگران کمک کند.
40. محتاط : کسی که تمایل دارد مراقب باشد و از ریسک کردن اجتناب کند.
مثال : دیوید محتاط است. او دوست ندارد ریسک کند.
41. جذاب : کسی که شخصیتی دلپذیر و جذاب دارد.
مثال : سارا جذاب است. او شنونده خوبی است.
42. شاد : کسی که روحیه شاد و خوش بینانه ای دارد.
مثال :بنیامین سرحال است. او همیشه نگرش مثبتی دارد.
43. جوانمردی : کسی که احساس شرافت و احترام به دیگران، به ویژه زنان دارد.
مثال : تایلر جوانمرد است. او در را برای خانم ها باز نگه می دارد.
44. حقوقی : کسی که توانایی در نظر گرفتن همه شرایط و عواقب احتمالی را قبل از اقدام دارد.
مثال : اشلی محتاط است. او قبل از عمل فکر می کند.
45. مدنی : کسی که رفتاری مؤدبانه و مؤدبانه نشان می دهد.
مثال : لورن مدنی است. او همیشه مؤدب است.
46. تمیز : کسی که در حالت عاری از خاک یا ناخالصی زندگی می کند.
مثال : اولیویا تمیز است. او دوست دارد اتاقش را مرتب نگه دارد.
47. باهوش : کسی که توانایی فکر کردن سریع و خلاقانه را دارد.
مثال : آیدن باهوش است. او می تواند هر چیزی را درست کند.
48. بالینی : کسی که رویکردی مستقل و بیعلاقه دارد.
مثال : اما بالینی است. او می تواند تحت فشار خونسرد بماند.
49. بسته : کسی که خاموش یا غیرقابل دسترسی است.
مثال : نوح بسته است. او دوست ندارد در مورد احساساتش صحبت کند.
50. دست و پا چلفتی : کسی که در حرکت یا آداب فقدان ظرافت یا مهارت نشان می دهد.
مثال : سیدنی دست و پا چلفتی است. او چیزهای زیادی را رها می کند.
51. سرما : کسی که گرما یا احساس کمبود نشان می دهد.
مثال :الیزابت سرد است. او دوست ندارد در آغوش بگیرد.
52. مبارزه : کسی که آمادگی مبارزه یا مشاجره را نشان می دهد.
مثال : براندون مبارز است. او دوست دارد مناظره کند.
53. راحت : کسی که حالت راحتی و رضایت جسمی را نشان می دهد.
مثال : کتی راحت است. او دوست دارد استراحت کند.
54. کمدی : کسی که توانایی خنداندن مردم را دارد.
مثال : رایان کمدی است. او جوک های عالی می گوید.
55. فرمان دادن : کسی که توانایی جلب احترام یا توجه را دارد.
مثال : راشل دستور می دهد. او یک رهبر بزرگ است.
56. ارتباط پذیر : کسی که توانایی بیان موثر خود را دارد.
مثال : لوک ارتباط برقرار می کند. او سخنور بزرگی است.
57. مهربان : کسی که نسبت به رنج دیگران آگاهی و همدردی عمیق دارد
مثال : استفانی دلسوز است. او به دیگران اهمیت می دهد.
58. رقابتی : کسی که میل به برنده شدن یا بهترین بودن دارد.
مثال : آدم رقابتی است. او دوست دارد برنده شود.
59. مختلط : کسی که شامل بسیاری از قطعات یا عناصر به هم پیوسته است.
مثال : جیک پیچیده است. درک او سخت است.
60. سازگار : کسی که مایل به اطاعت از قوانین یا پیروی از درخواست ها است
مثال : سارا سازگار است. او را دنبال می کندقوانین.
61. سازشکار : کسی که تمایل به دادن امتیاز یا دستیابی به توافقات را نشان می دهد
مثال : مایکل در حال سازش است. او دوست دارد راه وسطی پیدا کند.
62. باوجدان : کسی که احساس مسئولیت و پشتکار دارد.
مثال : جسیکا وظیفه شناس است. او کار خود را جدی می گیرد.
63. ملاحظه : کسی که به نیازها و احساسات دیگران توجه نشان می دهد.
مثال : ویلیام با ملاحظه است. او همیشه از حال دیگران می پرسد.
64. ثابت : کسی که پایبندی سرسختانه به مجموعه ای از استانداردها یا اصول دارد.
مثال : تیلور سازگار است. او همیشه به وعده هایش عمل می کند.
65. تحقیر کننده : کسی که احساس انزجار و تحقیر دارد.
مثال : مگان تحقیر کننده است. او افرادی را که خیانت می کنند دوست ندارد.
66. محتوا : کسی که احساس رضایت و شادی دارد.
مثال : اولیویا راضی است. او از زندگی خود راضی است.
67. جنجالآمیز : کسی که تمایل به مشاجره یا ایجاد مشکل دارد
مثال : آنتونی مشاجرهآمیز است. او دوست دارد بحث کند.
68. خوشحال : کسی که به معاشرت و معاشرت خوب علاقه دارد.
مثال : کلر خشنود است. او دوست دارد تفریح کند.
69. تعاون : کسی که تمایل به همکاری دارددیگران.
مثال : راشل همکار است. او یک بازیکن تیم است.
70. صمیمانه : کسی که رفتاری گرم و دوستانه دارد.
مثال : دیوید صمیمی است. او همیشه مؤدب است.
71. شجاع : کسی که تمایل به رویارویی با خطر یا مشکل را دارد.
مثال : سارا شجاع است. او از عنکبوت نمی ترسد.
72. مودب : کسی که ادب و احترام به دیگران دارد.
مثال : مایکل مودب است. او همیشه می گوید لطفا و ممنون.
همچنین ببینید: 149 سوال Wh برای بچه ها73. دادگاهی : کسی که آداب ظریف و مؤدبانه ای دارد که معمولاً با دادگاه های گذشته مرتبط است.
مثال : استفانی دربار است. او اخلاق عالی دارد.
74. زیرک : کسی که در فریب دادن یا فریب دادن دیگران مهارت دارد.
مثال : آدم حیله گر است. او همیشه می تواند راهی برای خروج از مشکل پیدا کند.
75. Crass : کسی که ظرافت یا حساسیت کافی ندارد.
مثال : رایان خشن است. او شوخ طبعی کثیفی دارد.
76. دیوانه : کسی که دارای اختلال روانی یا غیرعادی شدید است.
مثال : الکس دیوانه است. او همیشه در حال انجام یک کار وحشیانه است.
77. خلاق : کسی که توانایی ایجاد یا اختراع چیزهای جدید را دارد.
مثال : براندون خلاق است. او هنرمند بزرگی است.
78. انتقادی : کسی که تمایل به قضاوت یا ارزیابی دارد